مسیر مدیریت

کانال ارتباطی دانشجویان و فارغ التحصیلان کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت

مسیر مدیریت

کانال ارتباطی دانشجویان و فارغ التحصیلان کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت

مسیر مدیریت

هدف از ایجاد این وبلاگ فراهم کردن یک پل ارتباطی جهت حل مشکلات علمی و در نهایت ارتقا دانش همه علاقه مندان به رشته مدیریت در سراسر کشور است .

طبیعی است که این وبلاگ تجربه ای منحصر به فردی نیست اما با همکاری همه رفقا سعی کرده ایم خدمات خوبی را جهت پر بار شدن فضای علمی کشور در رشته مدیریت خلق و ایجاد کنیم و به غنی تر شدن فضای مجازی کشورمان در حوزه دانش مدیریت کمک کنیم و در این راه خود را نیازمند راهنمایی های و ارشادات همه اساتید و دانشجویان و علاقه مندان به رشته مدیریت می دانیم.

همه مخاطبین این وبلاگ می توانند اگر مطلب مفیدی در حوزه تخصصی مدیریت ، خاصه تکنیک های مدیریتی در اختیار دارند با ما به اشتراک بگذارند و به هم افزایی دانش از این طریق کمک نمایند.
ایمیل ما : imshu92@gmail.com

 عنوان فصل اول: فناوری اطلاعات در اقتصاد دیجیتالی

مفاهیمی که در این کتاب با آن آشنا می شوید:

کسب و کار در اقتصاد دیجیتالی

فشارهای کسب و کار ، واکنش های سازمانی و پشتیبانی فناوری اطلاعات

 سیستم های اطلاعات: تعاریف و نمونه ها

توسعه و روندهای فناوری اطلاعات

 چرا باید درباره فناوری اطلاعات بیاموزیم؟

پس از مطالعه این فصل شما می توانید :

خصوصیات اقتصاد دیجیتالی و کسب و کار الکترونیکی را توصیف نمایید.

روابط میان فشارهای کسب و کار ، واکنش های سازمانی و سیستم های اطلاعات را تشخیص دهید.

فشارهای عمده در محیط کسب و کار و واکنش های سازمانی در مواجهه با آنها را تعیین نمایید.

سیستم های اطلاعات کامپیوتری و فناوری اطلاعات را تعریف کنید.

نقش فناوری اطلاعات در حمایت از حوزه های کارکردی، خدمات عمومی و صنایع خاص را توصیف نمایید.

توسعه فناوری جدید در حوزه های پردازش عمومی و شبکه ای و سیستم های مبتنی بر وب را فهرست کنید.

اهمیت یادگیری فناوری اطلاعات را درک نمائید.

حوزه فناوری اطلاعات، به ویژه با معرفی اینترنت و تجارت الکترونیکی، به سرعت در حال رشد است؛ بنابراین اثرات سازمانی آن، دائماً در حال افزایش خواهد بود . ما به نحوی روزافزون به سیستم های اطلاعات وابسته می شویم . به عنوان مثال، در اول مارس سال 2003 ، یک مشکل کامپیوتری 3، صدها پرواز در ژاپن را مختل کرد

دانلود بخش اول کتاب فناوری اطلاعات در سازمان( 5 مگابایت - 86 صفحه)

 

۱- مشخص نمودن هدف نهایی؛ بدین معنا که مراقب باشید هدف خود را گم نکنید

۲- برای نقش های مختلف ارائه های متنوعی آماده کنید؛ مراقب باشید که دارید با چه کسی صحبت می کنید. با همه به یک شکل ایده بازاریابی را مطرح نکنید!

۳- به صحبت ها اشتیاق و باور داشته باشید؛ در زمان مذاکره، ایده های بازاریابی نیاز به انرژی مضاعف و ایجاد اشتیاق دارند. باید در طی مذاکره تأثیر گذار باشید.

۴- از اصطلاحات فنی و آکادمیک استفاده نکنید؛ در نظر داشته باشید که اغلب سرمایه گذاران و حتی برخی مشتریان دانش تخصصی و بالایی در مورد فعالیت شما ندارند. این افراد معمولا بازاریابان قوی هستند که بازارها را به خوبی می شناسند و شما باید مطالب را قابل درک برای این افراد توضیح دهید تا امکان پردازش اطلاعات برای این افراد فراهم گردد.

۵- لباس مناسبی انتخاب کنید؛ یک نکته تکراری اینکه یکی از مهم ترین راه های تاثیرگذاری در ۳ ثانیه اول ملاقات بدون آنکه سخنی گفته شود، نوع پوشش شماست.

۶- قلاب بیندازید؛ در اولین جملات توجه طرف مقابل را با پرسیدن یک سوال خاص یا ارائه آماری تعجب آور برای شنیدن بیشتر جلب کنید. نتایج یک تحقیق نشان می دهد که هدف ۱۰ تا ۱۵ ثانیه اول جذب مخاطب برای گوش دادن به ۴۵ تا ۵۰ ثانیه آتی صحبت های شماست.

۷- از هجو گویی بپرهیزید؛ زمان محدود مذاکره آسانسوری فرصت مناسبی برای استفاده از هجویات نیست. البته اگر خاطره مشترکی دارید، به صورت خیلی خلاصه بیان کنید.

۸- ایده بازاریابی خود را به صورت کامل توضیح دهید؛ با شرح محصول و خدمات شرکت شروع کنید و بر نیازی که از مشتریان رفع می نمایید، متمرکز شوید و اگر می توانید اطلاعات و آماری که ارزش کاری شما را مشخص کند ادامه دهید.

۹- ارتباط موضوع خود را حفظ کنید. وجه تمایز خود را به طور کامل مشخص نموده و ارتباط میان موضوعات را به صورت هدفمند بیان کنید.

۱۰- با سوال پرسیدن طرف مقابل را درگیر کنید؛ البته در صورتی که زمان اضافه داشید این کار را انجام دهید. در غیر اینصورت این کار پیشنهاد نمی شود.

 

هفت علت عدم برقراری رابطه مشتریان با برندتان :

 

۱۱- طرف مقابل را از اهمیت موضوع مطلع کنید؛ مردم معمولا در ابتدای مذاکرات جبهه می گیرند. پس باید با یکی از ابزارهای در دسترس جذابیت را برای محصول خود ایجاد نمایید.

۱۲- برای سوال های احتمالی آماده باشید؛ شما باید تمام سوال های احتمالی مخاطب را پیش بینی نموده و جواب مناسب آن را آماده داشته باشید.

۱۳- جمع بندی داشته باشید؛ یک صورتجلسه مناسب با تمام جزئیات، تنها راه شما برای ماندگاری در ذهن مخاطب است.

۱۴- نه دروغ بگویید و نه همه چیز را هم بگویید؛ تاکنون تجربه ای را نداشته ام که قراردادی به علت عدم افشای تمام اطلاعات در اولین جلسه منحل شده باشد. در نظر داشته باشید که در جلسات اول فروش، اغلب به دنبال ایرادات احتمالی هستند.

۱۵- تمرین داشته باشید؛ بهترین پیشنهاد این است که در مقابل آینه بایستید و با خودتان صحبت کنید و یا از خودتان فیلمبرداری کنید تا بتوانید ایرادات احتمالی را ببینید.

۱۶- فراموش ننمایید؛ تکرار و تمرین باعث می شود که موضوعی را فراموش نکنید.

۱۷- از همه مهمتر اینکه زبان بدن Body Language مناسب داشته باشید؛ شما باید با حرکات بدن و صورت جلب اعتماد کنید، در غیر این صورت بدون آنکه شخص مقابل دلیل قانع کننده ای داشته باشد نسبت به صحبت های شما جبهه می گیرد.

۱۸- اطلاعات را به روزرسانی کنید؛ ارائه یک آمار قدیمی نه تنها تمام زحمات شما را برای جذب فرد مورد نظر زیر سوال خواهد برد بلکه حس مواجهه با دروغ و بی اعتمادی را در فرد تشکیل خواهد داد که موجبات هرگونه تلاش مجدد برای جذب دوباره فرد را با ناکامی مواجه خواهد کرد.

۱۹- ایده های خود را درست بیان کنید؛ اگر نتایج حاصل از ایده های بازاریابی به شکل درست ارائه شوند، مخاطبان در جلسه اول کمتر به دنبال روش و فرایند می روند.

۲۰- کارت ویزیت ارائه کنید؛ کاملا ضروری است که کارت ویزیت خود یا شرکت یا حتی کاتولوگ نمونه محصول را به همراه داشته باشید. در غیرانصورت مخاطب در مورد جایگاه شما در شرکت دچار سردر گمی می شود.

منبع : سایت بزرگان مدیریت

بخش مهمی از مسائل کاربردی در حوزه‌های مختلف علمی و فنی، مربوط به حوزه بهینه‌سازی و جستجو است. الگوریتم‌های متنوعی هم برای حل این دسته از مسائل معرفی شده‌اند، که نوع مهمی از آن‌ها، الگوریتم‌های تکاملی هستند که تشکیل دهنده مبحث محاسبات تکاملی در هوش مصنوعی می‌باشند. یکی از اصول کلی که لازمه عملکرد مناسب یک الگوریتم بهینه‌سازی است، ایجاد تعادل بین دو فاکتور مهم است: اکتشاف (Exploration) و استخراج (Exploitation). یک الگوریتم موثر و کارآمد، باید بتواند میان این دو مولفه، تعادل مناسبی را برقرار کند.

 

قابلیت اکتشاف، مسئول ایجاد تنوع و پاسخ‌های جدید است و در مقابل، قابلیت استخراج، مسئول ایجاد تغییرات جزئی و بهبود موضعی پاسخ‌هایی است که قبلا یافت شده‌اند. هر دو مولفه مهم هستند و البته هر کدام، مزایا و معایب خودشان را دارند. این موضوع، علی رغم این که یک بحث تخصصی و ریاضی است، در زندگی واقعی نیز، قابل مشاهده است.

 

برخی افراد، عادت دارند که مدام روش‌ها و کارهای مختلف را امتحان کنند و چندان روی یک موضوع یا حرفه متمرکز نیستند. این امکان وجود دارد که این افراد، در طی یک ماه، چند مسیر متفاوت برای زندگی آینده‌شان انتخاب کنند. اغلب خیلی زود تصمیم می‌گیرند که کاری جدید شروع کنند و البته، خیلی زود هم دست از کار می‌کشند. البته، مزیت مهم این گروه، یافتن راه حل‌های بدیع برای مسائل است. روش‌هایی که به قول معروف، به عقل جن هم نمی‌رسند. افراد خارج از این گروه، عملا شانس بسیار پایینی برای این نوع از اکتشاف دارند.

 

گروه مقابل، افرادی هستند که یک رویکرد را پیدا می‌کنند و بدون هیچ گونه انحرافی، به صورت کاملا متمرکز، آن روش را به کار می‌گیرند. البته، به مرور زمان، بهبودهایی بسیار جزئی و مهم در این مسیر ایجاد می‌کنند. اما با تحویل گرفتن ایده یک اتومبیل، قرار نیست که هواپیما تحویل دهند. چرا که اساسا این قابلیت را، به دلیل محافظه‌کاری بیش از اندازه، از دست داده‌اند. مزیت مهم این گروه، ریسک بسیار پایین و تداوم در عملکرد است.

 

اما همه‌مان به خوبی می‌دانیم که با تکیه بر هیچ یک از این خواص، نمی‌توان به موفقیت رسید. یک استراتژی مناسب، مشابه با آنچه در الگوریتم‌های بهینه‌سازی هوشمند اتفاق می‌افتد، این است که به مرور زمان، از روحیه مکتشفانه به روحیه متمرکز و محافظه کار گرایش پیدا کنیم. البته این که با چه سرعتی این استحاله اتفاق بیافتد، هنوز یک مسأله باز در ریاضیات است و در زندگی واقعی هم، موضوعی به مراتب سخت‌تر است.

 

روشی مناسب، که اغلب در کسب و کارها می‌تواند مفید باشد، همکاری دو یا چند نفر از این دو گروه در کنار هم است. اگر دو نفر، که یکی تنوع طلب باشد و دیگری محافظه کار، در کنار یکدیگر باشند و بتوانند بالانس مناسبی را ایجاد کنند، احتمال رسیدن به یک سیاست بهینه، بسیار بیشتر از عملکرد انفرادی هر یک از آن‌هاست.

منبع : سید مصطفی کلامی هریس

kalami.ir/921

مقاله حلقه مفقوده و کارگروهی

از مهمترین ارکان شخصیتی افراد حسن مدیریت و ایجاد هماهنگی بین نیروها و اعمال فردی و اجتماعی است.

 

چرا که استعداد و پشتکار بدون حضور، و اعمال برنامه معین و مشخص به نتیجه می رسد و برنامه بدون داشتن مدیریت راهبردی صحیح، پویا و منسجم هرگز منجر به دستیابی به هدف نخواهد شد.

 

این مساله چنان مهم و اساسی است که در کشوهای پیشرفته و صاحب نظام آموزش و پرورش علمی و اصولی، یک از اهداف اصلی تعلیم و تربیت کودکان، ساختن و پروش حسن مدیریت در کودکان است. برای نیل به این هدف با کارکردن و تحقیق مدرن، کاملترین، آسانترین و در عین حال کاربردی ترین راه را که همانا مدیریت عملی است آموزش داده می شوند.

 

در این نظام ها، کودکان و نوجوانان دانش آموز در هر کلاس به گروه های چند نفری تقسیم و هر هفته از هر گروه کاری پژوهشی (علمی یا عملی) خواسته می شود. البته کار گروهی نیاز به همکاری افراد گروه دارد تا به نتیجه مطلوب برسد. هر هفته ریاست و مدیریت گروه به شخصی سپرده می شود و دیگران موظف به اجرای راهکارها و پیشنهادهای وی هستند و بدین ترتیب هر عضو گروه هر چند هفته یکبار مدیریت گروه را تجربه می کند و تاثیر پرورش این روحیه در این کشورها در آینده غیر قابل انکار است.

یکی دیگر از برنامه های نظامهای آموزشی پیشرفته، وادار کردن دانش آموزان به انجام ورزش های گروهی، علاوه بر ورزش مورد علاقه افراد است تا روحیه همکاری در آنها هر چه بیشتر پرورش یابد.

 

اکثر متفکران و جامعه شناسان دنیا علت اصلی عدم موفقیت کشورهای جهان سوم را، ضعف مدیریت و برنامه ریزی، عدم انسجام در کارکرد نیروها و به طبع آن اتلاف انرژی و نیرو، چند صدای بودن جوامع کاری و نظایر آن می دانند.

 

کمبود مدیریت صحیح را از دو نظر می توان مورد بررسی قرار داد:

1- از دیدگاه فردی و شخصیتی افراد تشکیل دهنده جامعه

2- نقص قوانین و مقررات مربوطه

 

از دیدگاه فردی مطمئنا یکی از دلایل این نقیصه در جامعه ما، می تواند به شخصیت و تربیت افراد برگردد. در کشورهای مثل ایران با فرهنگ خاص خود، روح همکاری و هماهنگی بین افراد بسیار ضعیف می نماید و افراد ناخود آگاه تحمل بکار بستن دستورات و برنامه های مدیران ارشدتر از خود را (در حالیکه به نظر آنها نادرست است) ندارند و هنوز پس از گذشت سال های طولانی از شروع رشد و تمدن نوین و مدرنیزه شدن نسبی کشورمان نتوانسته ایم حس همکاری و همدلی بالایی را در کالبد جامعه مان جا بیاندازیم.

 

برای اثبات موضع اخیر می توان به عدم موفقیت کشورمان در ورزش های تیمی و گروهی اشاره کرد. با کمترین اطلاع از اوضاع ورزشی کشورمان خواهیم دید که موفقیت ما در ورزش های فردی مثل کشتی و وزنه برداری بارها بیشتر از ورزش های گروهی نظیر فوتبال و والیبال می باشد.

 

جامعه ما با کمبود افرادی مواجه است که بتوانند واحد و مجموعه ای را که در اختیار دارند به نحو مطلوب مدیریت کنند و اگر افراد مذکور تحصیل کرده و متخصص باشند فاجعه عظیم تر است. این گفته بدان معنا نیست که ما فقط مدیران کلان کم داریم بلکه وقتی از مدیریت صحبت می شود هر فردی که در یک گروه دو نفره مسؤول اجرای عملی است مدیر محسوب می شود.

 

چگونه به کار گروهی عادت کنیم؟

دنیای امروز دنیای تشکیل تیم های کاری است و اگر در هر موسسه یا سازمان افراد موفق به کار گروهی نشوند، شرکت و سازمان، یکی از کلید های مهم موفقیت را از دست داده است.

 

دوران کنونی، دوران تخصص های متفاوت است. امروز دیگر یک نفر تنها به صرف این که در یک رشته تخصص یا حتی فوق تخصص دارد نمی تواند در فعالیت های مختلف آموزشی، تجاری، اقتصادی، درمانی و... موفق باشد. به عبارت دیگر، دنیای امروز دنیای تشکیل تیم های کاری است و اگر در هر موسسه یا سازمان افراد موفق به کار گروهی نشوند، شرکت و سازمان، یکی از کلید های مهم موفقیت را از دست داده است.

 

چند مثال!

• یک اتوبوس به دره سقوط می کند. 2 تیم نجات دست به کار می شوند، یکی از واحد آتش نشانی و دیگری پلیس راه. به محض ورود، هر کدام از دو تیم برای اقدام به عملیات نجات با یکدیگر کشمکش می کنند. پرسش این است که چرا در حالی که مسافران اتوبوس در شرایط ناگواری به سر می برند، این دو گروه جر و بحث می کنند؟

 

• گروهی از محققان قرار است روی طرحی کار کنند. بعضی از اعضا نتایج مطالعات و تحقیقات خود را از دیگران پنهان می کند تا در شرایط مناسب هرگونه موفقیتی را تنها به نام خود ثبت کند. عده ای کنار می نشینند و منتظر می مانند تا دیگران کار را انجام دهند و تنها به مطرح شدن نام خود در فهرست محققان می اندیشند. نتیجه پژوهش چیزی جز یک سری اوراق پراکنده کم ارزش نیست. گروه محققان به ارایه آمار کاری بسنده می کنند. تیم پس از مدت کوتاهی متلاشی می شود. چرا این محققان به رغم مراتب بالای علمی نمی توانند با هم همکاری خوبی داشته باشند؟

 

• چند جوان برای انجام یک فعالیت اقتصادی با یکدیگر دست به کار شده اند. اما مدت ها پس از تشکیل تیم، هنوز پیشرفت خوبی حاصل نشده است. هریک از اعضا ساز خودش را می زند و هر کس تنها به سود شخصی خود می اندیشد. تیم تجاری سرانجام با ضررهای مالی زیادی ورشکست می شود. چرا؟

 

این ها نمونه هایی از نتایج فاجعه آمیز عدم همکاری حرفه ای است که شما می توانید امثال آن را در گوشه و کنار بیابید.

 

دو دو تا بیشتر از چهارتا

شما در هر سازمان، موسسه یا شرکتی که شاغل باشید عضوی از یک تیم کاری هستید که دیگر اعضای آن را مدیران، معاونان و دیگر همکارانتان تشکیل می دهند. حتی می توان خانواده را تیمی دانست که در آن پدر، مادر و فرزندان در کنار هم برای ایجاد محیطی گرم و صمیمی و برای کسب موفقیت های اجتماعی، اقتصادی و... تلاش می کنند. این دیدگاهی است که امروزه کارشناسان امور اجتماعی و اقتصادی به آن توجه دارند. به این معنی که فعالیت های شما در قالب تیم و در کنار دیگر اعضای یک مجموعه معنا و ارزش پیدا می کند. رفتارهای فردی و تکروی در این دیدگاه مورد نقد و انتقاد قرار می گیرند، زیرا به گفته محسن برزگر خلیلی الان در دنیا بحث تخصص مطرح نیست. افراد معمولا در یک زمینه خاص تخصص دارند و اگر بخواهند موفق باشند باید در یک گروه و یک تیم و کنار یکدیگر قرار گیرند تا با مشارکت یکدیگر بتوانند به نتیجه قابل قبولی برسند.

 

تربیت دوران کودکی و تکالیف درسی در مدارس ما به گونه ای است که رفتارهای فردی را تقویت می کنند. کودکان ما می آموزند برای بهترین بودن با یکدیگر رقابت کنند. تکالیف درسی و بازخوردهای دوران مدرسه اغلب به گونه ای نیست که کار تیمی و گروهی را در دانش آموزان تقویت کند و آن طور که مدیر شبکه ارزش آفرینان خلاق می گوید: آنچه ما در سازمان ها می بینیم این است که افراد بلد نیستند کار تیمی انجام دهند و لذا سازمان با مشکلات زیادی رو به روست.

 

تجربیات ناخوشایندی که اغلب به دلیل ناآشنایی با فوت و فن کار تیمی گریبانگیر افراد شده است، مسوولیت نپذیرفتن برخی از اعضا، مشکلاتی که در زمینه تصمیم گیری رخ می دهد، صرف زمان زیاد برای انجام تصمیمات، سنبل کاری ها و فرار از انجام وظایف و آنچه برزگر از آن به عنوان سواری مجانی یاد می کند، عواملی است که افراد را از انجام کار تیمی گریزان می کند. فراموش نکنید که همیشه خرد جمعی بهتر از فرد کار می کند.

خلاقیت، مواجهه مثبت با تغییراتی که روز به روز در دنیا ایجاد می شود، هم افزایی مثبت که از دیدگاه برزگر به این معنی است که دیگر دو دو تا چهارتا نمی شود و می توان بهره بیشتری از کار برد، از مزایایی است که کار گروهی و تیمی را مورد توجه و در اولویت قرار داده است.

 

تشکیل یک تیم کاری به معنای ایجاد فرهنگی است که در آن همکاری ارزش پیدا می کند. در یک تیم کاری، افراد به این باور می رسند که افکار، برنامه ها، تصمیمات و فعالیت ها وقتی با همکاری انجام شوند، نتیجه بهتری به دنبال خواهند داشت. افراد در این تیم می فهمند و به این باور می رسند که هیچ یک از ما بخوبی همه ما نیست.

 

امروز یافتن محیط های کاری که نمونه موفقی از یک کار گروهی خوب باشد چندان آسان نیست. در کشور ما ساختار خانواده، مدارس، سازمان ها و موسسات و حتی مشغولیات و سرگرمی های ما بر محور برنده بودن، بهترین بودن و در راس قرار گرفتن و به طور کلی موفقیت های فردی استوار است. کارگران، کارمندان و به طور کلی همه افراد بندرت در محیط هایی پرورش می یابند که در آن بر کار تیمی تاکید شود و گروه اهمیت بیشتری داشته باشد.

 

سازمان ها افراد را بر اساس عقاید، پیشینه و تجربه ارزشگذاری می کنند. ما برای رسیدن به این نقطه که کار تیمی برایمان ارزشمند باشد و در اولویت قرار گیرد، فاصله زیادی را باید بپیماییم. با این حال شناخت آفت های کار تیمی و روش های مقابله با آن می تواند بسیاری از موانع را برطرف سازد. همچنین با مشارکت و ارزش دهی به کار گروهی می توانید در یک گروه کوچک شاغل باشید یا در یک سازمان عریض و طویل فضایی ایجاد کنید که همه با یکدیگر همکاری کنند.

 

اعتماد، کلید کار گروهی

شما به عنوان یکی از اعضای گروه برای چند لحظه روی رفتار خود فکر کنید. آیا می توانید به راحتی از همکارتان برای انجام کارها کمک بخواهید؟

چقدر به آنها در انجام وظایفشان کمک می کنید؟

چقدر تلاش می کنید ناتوانی ها و لغزش های کاری خود را پنهان کنید؟

چنین رفتاری نشانه وجود عدم اطمینان و اعتماد بین اعضای تیم است. تیم های بی اعتماد، انرژی و وقت هنگفتی را صرف مدیریت رفتارها و تعامل های درون گروهی می کنند.

از نشست های تیمی می هراسند و حاضر نیستند خطرهای یاری خواهی از دیگران یا کمک رسانی به آنها را بپذیرند. در نتیجه، روحیه اعضا برای فعالیت تیمی کاهش یافته و جابه جایی نیروی کار به طور ناخواسته زیاد اتفاق می افتد.

 

اعضای تیم های بی اعتماد، ضعف ها و لغزش های خود را از یکدیگر پنهان می کنند، از یاری دادن به حوزه های بیرون از مسوولیت خود اکراه دارند، بدون تلاش برای شناخت درست مقصود و استعداد دیگران عجولانه قضاوت می کنند، از شناخت مهارت ها و تجربه های یکدیگر و بهره برداری از آنها غفلت می ورزند، برای هدایت رفتارهای سیاسی گونه خود وقت و انرژی تلف می کنند، نسبت به موقعیت دیگران حسد می ورزند و برای پرهیز از گردهمایی و جلسه های کاری بهانه می تراشند.

 

بی اعتمادی یکی از مهمترین آفت های کار تیمی است که اغلب موجب از دست رفتن تعهد گروهی می شود. شاید بتوان گفت کار تیمی بدون اعتماد متقابل بین اعضا امکان پذیر نخواهد بود. اعتماد در کار تیمی به معنی اطمینان خاطر اعضای تیم از این است که در گروه کسی قصد ضربه زدن به دیگری را ندارد. در چنین شرایطی اعضا احساس امنیت و راحتی می کنند. در نتیجه، هنگام رویارویی های خود حالت دفاعی نمی گیرند، بلکه اعضا نقطه ضعف های یکدیگر را پوشش می دهند و این ضعف ها باعث آسیب پذیر شدن آنها نمی شود. آنها براحتی از هم کمک می خواهند و یکدیگر را حتی بدون درخواست کمک یاری می رسانند.

 

ایجاد چنین روحیه ای در یک تیم کاری چندان آسان نیست، بویژه با توجه به این نکته که هریک از ما در پیشینه خود به گونه ای پرورش یافته ایم که تنها به موفقیت های فردی بیندیشیم. دست برداشتن از این عادت دیرین و نهادینه شده به خاطر خیر و صلاح تیم بسیار سخت و دشوار است؛ اما این همان راهکاری است که برای ایجاد اعتماد در میان اعضای تیم باید انجام شود.

 

کارشناسان روش های مختلفی را برای ایجاد اعتماد بین اعضای تیم ارایه می کنند. برای مثال گروهی پیشنهاد می کنند اعضای تیم در جلسه ای به چند پرسش کوتاه از زندگی شخصی خود پاسخ دهند. این کار احساس یگانگی و درک متقابل را قوت می بخشد و رفتارهای نادرست و غرض ورزانه را تضعیف می کند.

روش دیگر، آن گونه که نشریه صنعت خودرو می نویسد، به کارگیری بازخورد360 درجه است. این ابزار کمی در اعضا احساس خطر ایجاد می کند؛ زیرا همتایان را وادار به داوری و قضاوت درباره یکدیگر می کند و فرصت انتقاد سازنده را فراهم می آورد. لذا برای استفاده از این روش باید حداقل باورهایی از اعتماد به دست آمده باشد.

 

در این میان ، نقش رهبر تیم از همه اعضا مهمتر است. او باید خطر کند و خود را در معرض انتقاد دیگران قرار دهد تا دیگران هم جرات و شرایط اعتماد آفرینی را تقویت کنند. رفتار رهبر گروه باید واقعی و صادقانه باشد، در غیر این صورت باعث تقویت رفتارهای سیاسی گونه و ریاکارانه می شود.

 

مراقب آفت ها باشید

اگر فکر می کنید با وجود اعتماد متقابلی که کمابیش بین اعضا وجود دارد، همچنان تیم کاری موفقی ندارید، روی تعهد کاری اعضا و مسوولیت پذیری آنها تمرکز کنید. برای ایجاد این 2 ویژگی رهبر تیم باید به این پرسش ها پاسخ دهد:

آیا اهداف کار تیمی بدرستی برای اعضا تشریح شده است؟

آیا وظایف و مسوولیت ها بوضوح برای اعضا شناخته و بیان شده است؟

آیا کار تیمی به عنوان یک اولویت مورد توجه مدیران قرار می گیرد؟

آیا اعضا صادقانه تمایل به همکاری با تیم دارند و آیا به اهمیت کاری که باید انجام شود واقفند؟

آیا انتظارات اعضا برای پیشرفت مهارت هایشان در تیم برآورده می شود؟

آیا اعضای تیم مهارت و شایستگی لازم برای رسیدن به اهداف تیمی را دارند؟

آیا اعضای تیم در مقابل کار خود بازخوردهای مناسب دریافت می کنند؟

آیا سازمان اطلاعات لازم را به طور متناوب در اختیار اعضا قرار می دهد؟

آنها چقدر در تصمیم گیری و سیاست گذاری سازمان سهم دارند؟

آیا می توانند نظرات مخالف خود را براحتی و بدون ملاحظه کاری بیان کنند؟

 

در کار تیمی میزان تعهد اعضا تا اندازه ای به وضوح تصمیمات و دخالت آنها در فرآیند تصمیم گیری ها بستگی دارد. هنگامی که روحیه اعتماد در میان اعضای تیم حاکم باشد، تصمیمات به صورت واضح بیان شده و همه براحتی و با اطمینان از این که مورد آسیب دیگری قرار نمی گیرند، در تصمیم سازی و تصمیم گیری مشارکت می کنند. همچنین لازم است در جلسات دوره ای وظایف اصلی هریک از اعضا به طور صریح ذکر شود.

 

اعتماد متقابل و تعهد کاری از شرایط لازم برای موفقیت کار تیمی محسوب می شوند، اما کافی نیستند. علاوه بر این دو شما باید در قبال تعهدی که دارید مسوولیت پذیر و پاسخگو باشید. به این معنی که از انتقاد همکاران خود درباره عملکردهای غیرصحیح و زیانبار برای تیم ناراحت نشوید. به همکارانتان اعتماد کنید و مطمئن باشید نیت دیگران از بازخواست شما تنها موفقیت کار تیم است نه تخریب شخصیت و آسیب زدن به حیثیت کاری شما. طبیعی است به عنوان عضوی از یک تیم کاری در صورتی می توانید مسوولیت پذیر و پاسخگو باشید که هدف های تیم و وظایف خود را بخوبی بشناسید. بازخوردهای فردی رهبر گروه نسبت به نتایج اقدامات شما نیز از مواردی است که می تواند در ایجاد حس مسوولیت پذیری کارساز باشد. رهبر یک گروه پیش از هرچیز باید شرایطی را فراهم کند که از یک سو دیگر اعضا از او در مقابل فعالیت هایش مسوولیت خواهی کنند و از سوی دیگر خود نیز در برابر توضیح خواهی همتایان، پاسخگو باشد. این روش برای گروه هایی که به یکدیگر اعتماد کافی ندارند توصیه نمی شود.

 

شاید بتوان گفت بدترین آفتی که اعضای یک تیم به آن دچار می شوند، توجه هریک از اعضا به هدف هایی غیر از هدف های گروه است.

 

بسیاری از کسانی که در حلقه های تیمی قرار می گیرند، آن را پله ای برای ترقی و پیشرفت خود می بینند، لذا حفظ مقام، جایگاه و منافع خود را بر منافع و نتایج و اهداف تیم ترجیح می دهند. فضای کاری تیم در نوع گرایش شما بسیار تاثیرگذار است. در تیم هایی که امنیت شغلی و اعتماد متقابل کمرنگ تر است، توجه به اهداف شخصی بیشتر دیده می شود.

اما باید این اصل به باور اعضا تبدیل شود که کسب مقام و منزلت تیمی به معنای کسب منزلت فردی برای یکایک اعضای تیم است. یعنی شما و همکارانتان باید به این باور برسید که موفقیت یا شکست تیم در واقع موفقیت یا شکست شماست. به این دلیل است که می گوییم سهم هریک از اعضا در دستاوردهای تیمی، باید با شفافیت و صداقت پرداخت شود. نقش رهبر تیم در تقسیم قدرشناسی و پاداش به کسانی که زمینه رشد و موفقیت تیم را فراهم آورده اند، بسیار حساس و مهم است.

 

حرف آخر

در دنیای امروز، کار تیمی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند و تیم های کاری بیشتری تشکیل می شوند. تیم، مجموعه ای از افراد است که هریک مسوولیت های خاصی را برای رسیدن به اهداف گروه به عهده دارند. وظیفه ما و شما به عنوان عضوی از یک تیم این است که سهم خود را بهترین وجه انجام دهیم و با اعتماد به یکدیگر، تعهد، مسوولیت پذیری و توجه به اهداف، تیم تحقیقاتی، اقتصادی، فرهنگی و تجاری خود را برای رسیدن به اهداف نهایی اش به جلو برانیم.

و می بایست به این واقعیت جامعه مان توجه لازم را مبذول داریم که فرهیختگان و دانش آموختگان و متخصصان جامعه نباید همانند عوام منتظر فراهم شدن شرایط مطلوب باشند بلکه باید تا آنجا که می توانند آنرا با دست های خود فراهم کنند. اگر هر دانشجو از خود شروع کند و خود را درگیر کارهای گروهی کند و این ضعف به ارث رسیده از گذشتگان را نابود کند می توانیم امید وار باشیم که وقتی زمان مدیریت کلان این نسل فرا رسید با برنامه ریزی صحیح، شاهد شکوفایی روز افزون در زمینه های مختلف برای کشور عزیزمان ایران باشیم. به امید آنروز

 

برگرفته از مقاله حلقه مفقوده و کارگروهی از سایت http://www.civilmaster.ir

✳️ سال 1973 من مدیر پروژه برنامه ساخت و پرتاب ماهواره هند شدم. هدف ما قرار دادن ماهواره هند در مدار تا سال 1980 بود. به من بودجه و نیروی انسانی لازم داده شد و صراحتاً به من گفته شد که تا سال 1980 باید ماهواره را به فضا پرتاب کنیم. هزاران نفر با هم در تیم های علمی و فنی برای دستیابی به هدف کار می کردند.ماه آگوست سال 1979، ما اطمینان داشتیم که برای پرتاب آماده هستیم. به عنوان مدیر پروژه، من به مرکز کنترل پرتاب رفتم.

 

چهار دقیقه قبل از پرتاب، کامپیوتر شروع به تست موارد تنظیم شده در چک لیست کرد. یک دقیقه بعد، برنامه کامپیوتری تست را متوقف کرد؛ نمایشگر خبر از اشکال در برخی از مولفه های برنامه می داد. متخصصان همراه من گفتند که جای نگرانی نیست؛ آنان محاسباتی انجام دادند و گفتند که می توانیم ادامه دهیم. بنابراین برنامه کامپیوتری را متوقف کردم و وضعیت را به حالت دستی تغییر دادم و دکمه پرتاب راکت را زدم. در مرحله اول همه چیز خوب کار کرد. در مرحله دوم اشکالی پیش آمد و راکت به جای اینکه به سمت فضا حرکت کند در خلیج بنگال سقوط کرد.

 

این یک شکست بزرگ بود!!پرتاب ساعت 7 صبح انجام شده بود و رئیس سازمان تحقیقات فضایی هند ساعت 7 و 45 دقیقه صبح یک کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی ترتیب داد و خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت که مسئولیت این شکست را به عهده می گیرد. او گفت که تیم تحت رهبری او در این مدت سخت کار کرده اند اما پشتوانه فنی بیشتری نیاز بوده است. او به رسانه ها اطمینان داد که سال بعد یک پرتاب موفق خواهند داشت. من مدیر پروژه بودم و این شکست، به دلیل کوتاهی و اشتباه من بود، اما او به عنوان رئیس سازمان، مسئولیت شکست پرتاب را به عهده گرفته بود.

 

سال بعد، در جولای 1980، دوباره پرتاب ماهواره را اجرا کردیم و این بار موفق شدیم. مردم همه خوشحال بودند. دوباره یک کنفرانس خبری برگزار شد. رئیس سازمان تحقیقات فضایی من را به کناری کشید و گفت: «امروز تو کنفرانس خبری را برگزار میکنی.»

 

✳️ نتیجه راهبردی:

آن روز یک درس خیلی مهم یاد گرفتم. وقتی خطایی پیش آمد، رهبر سازمان آن را به عهده گرفت. وقتی موفق شدیم، آن را به تیمش نسبت داد. بهترین درس مدیریتی که یاد گرفته بودم از خواندن کتابها بدست نیامده بود بلکه از آن تجربه حاصل شده بود.

 

 

در روستایی کشاورزی زندگی می‌کرد که پول زیادی را از پیرمردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می‌داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی‌ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمع‌کار متوجه شد کشاورز نمی‌تواند پول او را پس دهد معامله‌ای پیشنهاد داد. او گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهیش را خواهد بخشید. دختر از شنیدن این حرف به وحشت افتاد. پیرمرد کلاه‌بردار برای این‌که حسن‌نیت خود را نشان دهد گفت: اصلا یک کاری می‌کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه‌ای خالی می‌اندازم. دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون آورد، اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من شود و بدهی بخشیده می‌شود، و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می‌شود. اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. این گفت‌وگو در جلوی خانه‌ی کشاورز انجام شد که زمین آن‌جا پر از سنگریزه بود. پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد که او دو سنگریزه‌ی سیاه از زمین برداشته است، ولی چیزی نگفت! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آن‌ها را از کیسه بیرون آورد. تصور کنید اگر شما آن‌جا بودید چه کار می‌کردید؟! چه توصیه‌ای برای آن دختر داشتید؟ اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می‌بینید که سه امکان وجود دارد:

1. دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2. هر دو سنگریزه را در آورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

3. یکی از آن سنگریزه‌های سیاه را بیرون آورده و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه‌ای به این شرایط فکر کنید، هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می‌شود. معضل این دختر جوان را نمی‌توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید. اگر شما بودید چه کار می‌کردید؟! و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد: دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و بدون این‌که سنگریزه دیده شود وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه‌های دیگر غیرممکن بود. در همین لحظه دختر گفت: چقدر من دست‌وپا چلفتی هستم! اما مهم نیست، اگر سنگریزه‌ای را که داخل کیسه است درآوریم، معلوم می‌شود سنگریزه‌ای که از دست من افتاده چه رنگی بوده است... و چون سنگریزه‌ای که در کیسه بود سیاه بود پس باید طبق قرار، سنگریزه‌ی گم شده سفید باشد. پیرمرد هم نتوانست به حیله‌گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است! نتیجه‌ای که 100 درصد به نفع آن‌ها بود.

1. همیشه یک راه‌حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2. این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه‌ی "خوب" به مسایل نگاه نمی‌کنیم.

3. همه‌ی ما می‌توانیم سرشار از افکار و ایده‌های مثبت و تصمیم‌های عاقلانه باشیم!

نت مخفف کلمه نگهداری و تعمیرات (maintenance)، می‌باشد و به مجموعه فعالیت‌ها و اقداماتی که به منظور نگه‌داشتن تجهیزات، در سطح قابل‌قبول از نظر عملیاتی (نگهداری) و یا بازگرداندن تجهیزات معیوب به چرخه استفاده (تعمیرات) و بهره‌برداری گفته می‌شود. نتیجه مورد انتظار از این اقدامات، ایجاد آمادگی، حفظ قابلیت عملیاتی، تداوم و استمرار عملیاتی تجهیزات برای شرایط تعریف‌شده خواهد بود. به طور کلی اهداف سیستم نت در یک واحد عبارتند از: پاسخگویی کارا، موثر و سریع در هنگام نیاز به فعالیت‌های پیشگیری و اصلاحی، به منظور حفظ آن واحد در یک سطح استاندارد و قابل‌قبول می‌باشد.

دانلود جزوه استثنایی دست نویس مسائل کمی  درس نگه داری و تعمیرات دکتر امیرعباس نجفی

با فرمت پی دی اف و حجم 17 مگابایت در 33 صفحه

قیمت 6000 تومان

جزوه دست نویس مسائل کمی  درس نگه داری و تعمیرات دکتر امیرعباس نجفی که در این بخش خدمت شما ارائه می گردد شامل مباحث زیر می باشد

نت پیش گویانه یا پیش بینانه

نت پیشاقدامانه

مفاهیم احتمالی در نت

خاصیت هر تابع چگالی

تابع قابلیت اطمینان(پایایی)

میانگین زمان تا خرابی MTTF

میانگین مدت تعمیر MTTR

میانگین زمان بین دو خرابی MTBF

دسترس پذیری AV

سرعت لحظه ای خراب ، نرخ خرابی r(t)

تحلیل شکل تابع نرخ خرابی

نمودار وان

ارتباط بین r(t)  ، f(t)  ، R(t)

قابلیت اطمینان سیستم ها

محاسبه پایایی سیستم های پایه

سیستم سری

سیستم موازی

سیستم رزرو (آماده به فرصت)

محاسبه پایایی سیستم های پیچیده

مسئله بهینه سازی پایایی

استاندارد های جهانی OEE

نت بهره ور جامع TPM

شش ضایعه بزرگ در TPM

دانلود جزوه استثنایی دست نویس مسائل کمی  درس نگه داری و تعمیرات دکتر امیرعباس نجفی

با فرمت پی دی اف و حجم 17 مگابایت در 33 صفحه

قیمت 6000 تومان

 

 

 

 

نیچه (فیلسوف معروف) پیشنهاد کرده است:

اگر می‌خواهید زندگی راستین خودتان را آغاز کنید، خود را در یک آزمایش خیالی و ذهنی قرار دهید که در آن مثلاً، فرشته مرگ در برابر تو حاضر می‌شود و می‌گوید فقط و فقط این فرصت را داری که نوشته روی سنگ قبرت را بنویسی و به محض اینکه آن را نوشتی، قبض روح می‌شوی؛ هر چه می‌خواهی بنویس ولی به این صورت:

در قسمت اول جملات خود، آرمان‌هایتان را و در قسمت دوم واقعیت زندگی‌تان را بنویسید:

مثلاً بنویسید در اینجا کسی آرمیده است که می‌خواست با همه مهربان باشد (یعنی آرمانش این بود) اما دست به قتل زد (یعنی واقعیت زندگی‌اش این شد)؛ یا می‌خواست 1000 شغل ایجاد کند اما هیچگاه دست به کارآفرینی و توسعه نزد. یا می‌خواست زندگی 200 کارتن خواب را سامان ببخشد اما آنقدر سرگرم جمع آوری ثروت شد که فرصت نیافت.

بعد نیچه می‌گفت که روی قسمت دوم جملات خود- یعنی روی قسمتی از جملات که واقعیت زندگی است- خط بکشید و از این لحظه به بعد طبق قسمت اول جملاتتان- یعنی طبق آرمان‌هایتان- زندگی را آغاز کنید.

این‌گونه بود که نیچه می‌گفت «هر که سنگ روی قبر خود را بنویسد، زندگی واقعی را آغاز کرده است.» یعنی کاری به این نداشته باشیم که تاکنون و در سالیان گذشته واقعیت‌های زندگی با آرمان‌های زندگی ما فاصله داشته است، باید همه را کنار بگذاریم و بگوییم از این لحظه به دنیا آمده‌ایم و با آرمان‌هایمان زندگی کنیم. باید به یاد مرگ باشیم تا بتوانیم چنین کاری بکنیم.

وی می گفت؛ «مرگ پایان زندگی است، ولی مرگ‌اندیشی آغاز آن.»

 

تحلیل و تجویز راهبردی:

در مدیریت استراتژیک مفهومی داریم به نام آغاز از پایان! این مفهوم می گوید که برای آنکه امروز بدانی چه قدمی باید برداری، باید بدانی که فردا کجا می خواهی باشی. پس، از فردا شروع کن! آینده را تجسم کن و سپس از آینده رو به اکنون بیا. نوشتن روی سنگ قبر هم یک تکنیک است که این مفهوم را عملی می کند. می دانم که سخت است و دردناک اما اگر می خواهید از روزمرگی در بیایید لازم است که یک بار عمیقاً به آرمان های خود فکر کنید. حتی می توانید نوشته روی سنگ قبر خود را مدتی در محل دید خود میز کار یا تخت خواب خود بزنید.

الان که این را می خوانید احتمال خیلی زیاد شروع می کنید به بهانه تراشی که من برای دسترسی به آرمان هایم، امکانات واختیارات کافی ندارم. جواب شما یک جمله است: کدام یک از افراد موفق عرصه کسب وکار، اصلاحات اجتماعی، دین، علم و تکنولوژی، تمام امکانات مورد نیازشان را داشته اند؟ هیچکدام.

بنابراین بهانه ها را کنار بگذارید و به نوشته روی سنگ قبرتان به خوبی فکر کنید حتی اگر دردناک باشد.

‍ به نقل از دکتر لشکربلوکی

 

 

کتاب کسب و کار در ایران (تجربه های من در بازار)

تالیف علی مهربانی

یکی از بزرگترین مشکلات افرادی که به دنبال درآمد هستند این است که نمی دانند از کجا باید شروع کنند. اغلب افراد با یک دیدگاه ساده و بدون تجربه وارد بازار می شوند و خیلی زود شکست می خورند و ازهمه چیز نا امید می شوند. من هم همین اوضاع را داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم بسیار دقیق به این موضوع نگاه کنم مطالبی را که در این کتاب می خوانید حاصل چندین سال تجربه, چندین سال خرید و فروش و قرارگرفتن در مشاغل مختلف است و توانسته ام نقاط قوت و ضعف بازار را بخوبی شناسایی کنم .

شاید از خودتان بپرسید از این نوع کتاب ها بسیار زیاد چاپ شده است,اما نکته مهم این است که در این کتاب بازار کشور خودمان ایران مورد بررسی قرار گرفته است. آن نویسندگان غربی که کتاب های با عنوان چگونه در آمد بیشتری داشته باشیم, کسب درآمد, راه ثروت و ... را نوشته اند همه در کشورهای زندگی می کنند که نوع اقتصاد آنان و نوع نیاز ها و بسیاری مسائل دیگر آنان با کشور ما متفاوت است. ناراحت نشوید مانند این است که برای خرید داروی سرما خوردگی به داروخانه ای که دارو های دام و طیور را دارند مراجعه کنید .

مسلم است که روان شناسی در بازار ایران, نوع برخورد افراد جامعه وتعاملات اجتماعی بسیار متفاوت است. این تفاوت هر جامعه و بازاری است که در کل دنیا وجود دارد هر بازار و جامعه مسائل و نکات مربوط به خود را دارند.

مزیت این کتاب این است که تجربیات قابل استفاده و قابل استناد در بازارایران را برای شما ارایه میکند و به شما این دیدگاه اقتصادی را می دهد تا بتوانید کار مناسب خود را ایجاد کنید .

عناوین مطرح شده در فصول مختلف این کتاب عبارتند از :

چه کاری را می خواهید انجام دهید ؟

واقعا چقدر درآمد نیاز دارید؟

چه مواردی در کسب و کار اهمیت دارند؟

جدول شرایط و ویژگی ها

چه نوع کاری را باید انجام داد؟

رابطه سود و فعالیت

کارهای تولیدی

خرید و فروش

انواع خرید

اصل مرکزیت

پیدا کردن افراد اول بازار

صادرات

تمرین های بسیار مهم

صحبتی با تحصیل کرده ها

کار های خدماتی

چگونه در کسب و کارمان معروف شویم ؟

کارهای آموزشی

این کتاب بصورت بسیار ساده و روان شما را با تجربه های بسیار مفیدی آشنا می کند و مثال های متعدد موجود در کتاب ذهن شما را به واقعیات موجود در بازار ایران نزدیک می کند.

دانلود  رایگان کتاب کسب و کار در ایران

با فرمت پی دی اف در 48 صفحه و حجم یک مگابایت

ریچارد دنی، الهام بخش ترین سخنران در حوزه کسب و کار در بریتانیا است. او استاد بی همتای مدیریت و رهبری، ارتباطات، خدمات مشتری و توسعه تجارت در سراسر اروپاست. او مؤسس و مدیر آکادمی حرفه ای Leadership  و فروش انگستان، مدیر Eze-Talk Ltd انگستان و رئیس یک کمپانی بزرگ دریانوردی در ایتالیاست.

او نویسنده ۶ کتاب پرفروش است که اکثر آنها در ۴۶ کشور جهان و به ۲۶ زبان منتشر شده اند که از آن جمله  می توان به کتاب های «پیروزی در فروش»، «مدیریت انگیزشی» ، «برقراری ارتباط برای پیروزی» ، «در کسب و کار جدیدت برنده باش!» اشاره کرد.

ریچاد به عنوان مشاور مدیریت و رهبری ، همچنین سخنران انگیزشی ، از سوی فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA) تا کنون به ده ها کشور جهان سفر کرده و به تیم های ملی و مدیران فدراسیون های فوتبال کشورهای مختلف آموزش داده است.

نشریه تایم درباره ریچارد می نویسد: «ریچارد اسطوره آموزش مدیریت و فروشندگی حرفه ای جهان است.». ریچارد سابقه همکاری با شرکت های بزرگی همچون مایکروسافت دارد.

خلاصه سخنرانی

عوامل کلیدی در موفقیت شرکت چه مواردی هستند؟

قبلا تصور می شد برای موفقیت کافی است اطلاعات کافی درباره محصول و همچنین مهارتهای فنی لازم را داشته باشید. ولی مهمترین عامل موفقیت کسب و کارها طرزفکر نه دانش محصول است و نه مهارت های نخصصی. نگرش شما است که موفقیت شما را رقم می زند.

شرکت ها اغلب به دنبال توسعه کسب و کار خود هستند.

تنها چهار راه برای توسعه کسب و کار وجود دارد. البته راه های زیادی برای کسب سود وجود دارند، ولی فقط با چهار روش زیر می توانید کسب و کار خود را توسعه دهید.

۱- تعداد مشتریان را افزایش دهید.

شرکت های پیشتاز با خواسته های مشتریان هدایت می شوند و دوران محصول گرایی به پایان رسیده و باید مشتری گرا بود. این مشتریان هستند که محصولات جدید را به وجود می آورند و نه مدیران شرکت ها.

برای افزایش تعداد مشتریان خودمان پیشقدم شویم. می توانیم با افراد تماس بگیریم، محصولاتمان را معرفی کنیم و از تمامی روش های ممکن به معرفی کسب و کار خود بپردازیم. مثلا داشتن وب سایتی موثر می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. از بروشور های حرفه ای استفاده کنید و در آنها نظرات مشتریان راضی را بنویسید. استفاده از خبرنامه و انتشار آن بصورت کاغذی یا آنلاین می تواند باعث افزایش تعداد مشتریان شود.

۲- میزان متوسط هر معامله را افزایش دهید.

آقای دنی در اینجا مثالی زد و گفت برای دیدن نوه اش به شهر دیگری رفته بود و یادش رفته بود برای دوربین فیلمبرداری اش فیلم خام بردارد و وقتی وارد فروشگاه شد، آقای فروشنده که بسیار خوش برخورد بود با طرح چند سوال باعث افزایش فروش شد. او پرسید آیا از دوربین زیاد استفاده می کنید؟ و سپس توصیه کرد به جای یک فیلم ۵ فیلم بخرد تا بسیار به صرفه تر باشد و همچنین گفت باتری های با عمر بیشتری وجود دارند که می تواند تهیه کند. آقای دنی گفت که باتری قابل شارژ آورده و نیازی به باتری ندارد. سپس فروشنده پرسید آیا شارژر باتری همراهش است و آقای دنی متوجه شد که همراهش نیست و فروشنده گفت: آیا می دانید اگر در وسط جشن باتری تمام شود چقدر پشیمان خواهید شد؟ و به این طریق یک شارژر هم فروخت. سپس پرسید آیا در هوای آزاد فیلمبرداری می کنید یا در محیط بسته؟ و سپس پیشنهاد خرید فیلتری را داد که باعث افزایش کیفیت فیلمبرداری می شود.

آقای دنی پس از ذکر این خاطره گفت: بدین گونه می توانید میزان هر معامله را افزایش دهید و البته تاکید کرد که دوران فروش با اصرار به پایان رسیده است و تنها با مشاوره می توان فروش را افزایش داد.

۳- فاصله زمانی خریدهای متوالی را کوتاه تر کنید.

کاری کنید که مشتریان با بازه های زمانی کمتر از شما خرید کنند. اگر ماهی یک بار خرید می کنند، کاری کنید که ماهی دو بار بخرند.

۴- خرید شرکت های دیگر

روند خریداری کسب و کارهای دیگر و ملحق کردن آن به کسب و کار خودتان، روشی است که بسیار مرسوم شده و شرکت های موفق کسب و کارهای سودآور وابسته به کارشان را خریداری می کنند.

سپس آقای دنی برای رفع خستگی سوال بسیار مهمی را مطرح کرد: او گفت چند روز بعد بازی های جام جهانی فوتبال آغاز می شود. به نظر شما کدام تیم قهرمان خواهد شد؟

سپس توضیح داد که در فوتبال، قهرمان تیمی نیست که بالاترین مهارت ها را دارد، بلکه تیمی است که بیشترین انگیزه را برای قهرمانی دارد. قابل توجه است که آقای دنی با ورزش فوتبال از نزدیک آشنا است و مشاور فیفا و همچنین تیم های مختلف ورزشی بوده است.

بخش دیگر سخنرانی درباره نحوه راهبری شرکت ها بود.

او پرسید: اگر کارمند باشید چه نوع رئیسی را دوست خواهید داشت؟

رئیسی که قدرشناس باشد. به توانایی ها و محدودیتهایتان احترام بگذارد. شرایط شما را درک کند و ...

شما همان گونه باشید. همان رئیس دلخواه خودتان باشید.

مشکل بزرگی در حال گسترش است و آن نماندن افراد نابغه در سازمان ها است. بسیاری از افراد کلیدی پس از مدتی سازمانشان را ترک می کنند و لطمه بزرگی به کسب و کار می زنند.

افراد شرکت ها را ترک نمی کنند! افراد افراد را ترک می کنند! پس فرد مورد علاقه دیگران باشید. چگونه می توانیم مورد علاقه دیگران باشیم؟ راهش آن است که به دیگران علاقه نشان دهیم.